سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
دل در تب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
بی دست و پا تر از دل خود کس ندیدیم
زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

الفبایی که اختراع کردم!!!

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۵۴ ب.ظ
الفبایی ابداعی !!!

در تابستان سال ۱۳۶۱ در منطقه پاسگاه زید چند روز بود که اوضاع آرام شده بود و من مرتب در استرس اسارت بودم. از شهادت یا مجروحیت ابایی نداشتم اما فکر اسارت بد جوری اوضاعم را بهم ریخته بود به طوری که در افکارم برای خانواده ام نامه مینوشتم .یک شب به مخیله ام خطور کرد که اگر بخواهم برای دوستان یا خانواده مسائلی را مطرح کنم که عراقی ها متوجه نشوند چه باید کرد؟ در یک لحظه به فکرم رسید که الفبایی برای خودم ابداع کنم تا در اسارت تمام مطالبم را به راحتی به دوستان و آشنایانم بگویم . و بدین ترتیب الفبای مخصوص خودم را ابداع کردم و طی نامه ایی برای یکی از دوستانم فرستادم اما هرگز به دستش نرسید و من صدایش را در نیاوردم !!بعدها که نحوه نامه نگاری و نظارت عراقی ها و کوچکی نامه های صلیب سرخ را دیدم به کار خودم بسی خندیدم خندیدنی .

ضمنا" در عکس (نقطه ح اشتباه نوشتاری است ) 

الفبای ابداعی

 

۹۲/۰۵/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید سرزمین خاطره ها

نظرات  (۱۶)

ttp://www.montazer1415.blogfa.com
ولی ابتکار خوبی به خرج داده بودید. کار زیبایی بود
سلام. برای بنده هم اسارت همیشه یک کابوس بودم. به فکر اختراع زبان نیفتادم اما همیشه از خدا می خواستم هرچه از درد و بلا می خواهد نصیبم کند الا اسارت. می دانستم اگر اسیر بشوم حتما دق مرگ خواهم شد.
یاد همه روزهای سخت جنگ به خیر. یاد پدافندی سخت پاسگاه زید و جنگ خاکریزها به خیر. چه روزهای سخت و شیرینی بود! شب عملیات در میدان مین چه گذشت. تیربارچی دشمن چه گلهایی که از ما پر پر کرد! کاش همانجا می ماندیم و اسیر روزگار پس از جنگ نمی شدیم. واحسرتا. ... گذشت ان زمانی که آن سان گذشت!
پاسخ:
پاسخ: سلام ممنون از حضورتان
سلام دایی جان عیدتون مبارک.ممنون ازاینکه به فکر موسسه ی ما هستین.قبول باشه.البته مدیریت وبلاگ و کارای سایبری به عهده ی من بود که بنا به دلایلی فعلا پا در هوا مونده .
بازم ممنون ومنتظر ایده هاتون هستم
پاسخ:
پاسخ: قابل توجه صاحبش !!!
سلام
این چیزیکه حج مصطفی بنام زبان چپی یاد کردند من حدود 25 سال پیش در خراسان شنیدم که می گفتن این زبان را «تریاکی» می نامند.
نه اینکه به تریاک کشان ربط داشته باشد. نه!
بلکه می گفتند قاچاقچیان تریاک در بلوچستان پشت بی سیم هایشان اینگونه حرف می زنند
ظاهرا از شرق کشور و مرزهای غرب کشور و نزد شما رسوخ کرده.
پاسخ:
پاسخ: سلام برار البته من از قبل از انقلاب با این گویش آشنا بودم.
ان شاءالله در روز آخر ماه رمضان در صفحه آخر مقدراتمان ملائکه اینگونه بنویسند: محب علی است عاقبتش ختم بخیر است.
عید فطر بر شما و خانواده محترمتان مبارک
پاسخ:
پاسخ: انشاالله . بر شما هم مبارک باشه
در تصحیح پاسخ به حج مصطفی
الام سا درست است نه الای سا !
پاسخ:
پاسخ: بله الام سا ممنون از تذکر دوست بسیار بسیار خوب
سلام سید جان
آدم یاد خط هیروگلیف مصر باستان میفته!
میگن اولین کسی که تونست خط هیروگلیف رو ترجمه کنه با همین روش کار کرد. یعنی سعی کرد تصور بکنه که هر کدوم از علائم، شکل یکی از حروف الفباست. و اتفاقا حدسش درست بود موفق هم شد.
پاسخ:
پاسخ: سلا مجمد حسن جان
خب بله خط و زبان قرار دادی برای ارتباط با دیگران است مصریها هم خط تصویری خودشون را با همین هیروگلیف شروع کردند .
۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۲ یار شیرین سخن
سلام دایی جونم عیدتون پیشاپیش مبارک نماز روزتون قبول دیروز عکسه خوب باز نمیشد الان دیدم خیلی خوشم اومد
پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم عید شما هم مبارک طاعات و عباداتتون هم مقبول درگاه احدیت انشاالله
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۷ رهسپارقدیمی
سلام سید جان
زبان یک قرار داداست بین انسان ها .
همان زمان یک گویشی بچه ها اختراع کرده بودند بنام " زبان چپی " به این شکل که حرف اول کلمه را برمی داشتند و در آخر آن کلمه می گذاشتند و اول و آخر این کلمه جدید الفی اضافه می شد . مثل : "الدیبا اصه قا اپیچا اونیکا " ترجمه : بلدی چپی قصه کنی !
جالب اینکه همین زبان را پشت بی سیم خیلی تند حرف می زدیم و مخاطب نیز متوجه می شد ...
پاسخ:
پاسخ: بله حج مصطفی چپی مختلفه ما هم میگفیم : اَجِ حا اُصطفیِ ما الام سا = حج مصطفی سلام
سلام
اتفاقا من پس از اسیرشدن به این فکر افتادم.
منتها بنده اَشکال طراحی نکردم بلکه اعداد رو رمزگذاری شده جایگزین الفبا کردم.
جالب اینجا بود که من این خط عددی و رمزی رو برای مکاتبه با پدر و مادرم اختراع نکردم بلکه مخصوص ارتباط من و اسارت گیرنده ام (کسی که منو اسیر کرد) بود.
لذا به ایشون هم یاد دادم وگفتم : خانم جان این خط رو مخصوص مکاتبات ایام نامزدی اختراع کردم که کسی متوجه نوشتارمون و حتی گفتارمون نشه.
از اونم جالبتر اینکه هیچوقت فرصت استفاده از این خط و زبان رو پیدا نکردیم و حداکثر با زبان بدن یا زبان زرگری حرفهای خصوصی رو فوری فوتی ردوبدل می کنیم.
الان نزدیک به بیست ساله که اسیر هستم سید و اصلا دلم نمیخواد آزاد شم.

پاسخ:
پاسخ: سلام گَ گَ
اینجور اسارتها آزادی نداره خیالت راحت دلت هم بخواد : نُچ
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۳۷ امیر ابراهیمیان
سلام سید جان.بارها و بارها گفته ام که در باره ابداعات و اختراعات باید کاری در خور بچه های جبهه بشه.من خودم خیلی از اختراعات رو سراغ دارم.انشاالله در یکی از پستها شاید به بعضی از انها اشاره کنم.پیشاپیش عید فطر بر شما و خانواده محترم مبارک
پاسخ:
پاسخ: بر شما هم مبارک حج امیر . انشاالله بشه
سلام سیدجان
خیلی اوقات وقتی آدم توی آمپاس باشد ذهنش شکوفا می شود
یا نه ؟

پاسخ:
پاسخ: دقیقا" همینطوره مهندس
سلام
در جنگ همه چیز دیدیم ولی انصافا این یکی نوبر بود.
پاسخ:
پاسخ: سلام حج ناصر
ممنون از حضورتان
سلام علیکم
خیلی جالب بود. الان ما می گیم جالبه و می خندیم ولی مطمئنا تو موقعیت سختی گیر کردید (تو آمپاس شدید بودید) که اختراع یه خط جدید به ذهنتون رسیده. مگه نه؟ دوست دارم بیشتر از اون موقعیت ها که جز خدا کسی نمی تونست کمکتون کنه برامون بنویسید.
پاسخ:
پاسخ: سلام انشاالله
سلام
قبول باشه ان شا الله.
پیشا پیش عیدتون مبارک باشه.
شیوه خوبی ابداع کردید ولی من یه شیوه بهتر دارم از اونجایی که اونقدر خطم خوبه که خودمم به زور میخونمش اگه من تو موقعیت شما قرار بگیرم دیگه نیازی به این چیزا نیست.

پاسخ:
پاسخ: سلام نیشخند
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۹ محمدحسین درچین
سلام بابا جون
آره آزادگان در اسارت هم اسیری را به اسارت کشاندند.
پاسخ:
پاسخ: سلام . دقیقا"