باران
فصل باران است بیایید فرهنگ لغات گویش دزفولی را در قالب کلمه با ترجمه یا جمله با ترجمه بنویسیم . شما هم هر کلمه ایی در مورد باران به نظرتان میرسد بنویسید :
تیپ تیپ : باران آرام و قطره قطره ایی که همه جا خیس نشود .
نیف نیف : قطرات ریزی که به آرامی همه جا را می پوشاند.
شِلَق شِلَقی : باران تند و دانه درشت با صدای زیاد .
تیپِ گُلُوپِ : هر قطره ای به اندازه یک دهان پر آب .
دُمبِ اسبی : سرعت باران آنقدر زیاد است که مانند آبشار می شود.
مَری گَدِ آسمون دِرِسهَ: باران تند ناگهانی .
شُرِ مَرزُقا: صدای شره آب از ناودانها
اگر شما هم از این نوع لغات یا جملات به ذهن مبارکتان میرسد بفرمایید تا اضافه کنیم
حسین نوشته :
غِرِمب غِرِمب: صدای رعد و برق
تَشِ بِرق: رعد و برق
تیپی تَسی: هر قطره ای به مثابه یک پس گردنی[نیشخند]
شِلَق لَقی: تلفظ دیگر شلق شلقی
جناب موزون نوشتند :من آنچه را که بلدم به ترتیب از آغاز باران تا شدیدترین درجه ی آن عرض میکنم.ممکن است در میان رده بندی هایم چیزی را جا بیاندازم. دوستان اصلاح فرمایند.
1) نیف نیف
2) تیپ تیپ
3) رَفِ
4) شُرِ مَرزُقا
5) شِلَق لَقی
6) تیپِ گُلُپِ
7) تیپِ تَسِ
8) دَر مَشکی(بین اینکه دمب عسبی بیشتر است یا درمشکی شک دارم)
9) دُمبِ عَسبی
10) توفونِ نُح (توفان نوح)
نکته : مَرزُق یعنی ناودون اما معنای لغوی آن (محل بیرون آمدن رزق و روزی است) ببینید چقدر با مسما و زیبا نامگذاری میکردند پیشینیان ما؟
یاحق
حج مصطفی نوشتند :
رنگین کمان بعد از باران : " سوزقبا "
شخصی که از زیر باران آمده : " فیس توکّه زن "
شعر باران :
" بارون زنهَ توله درایه اومو حجی ام اَ مکه آیه "
غذای روز بارانی : " آش اَرده
خودم :
لُوا : برکه های بزرگ تشکیل شده در اثر باران فراوان که در بیابانهای پست تشکیل میشد و گاهی زنان و دختران در آنها لباس یا ظرف می شستند (گاهی در نقاط حاشیه ایی شهر برخی منازل آب لوله کشی نداشتند و از همسایه ها آب می آوردند که در زمستان برای مزاحمت کمتر برای همسایه از لُوا استفاده میکردند ) راستی سالهاست لُوا ندیده ام !!!!!!!!!!!!!
نیما از دزفول نوشته اند :
اُ کُمال = آب زیادی و خانه براندازی که در اثر بارندگی های شدید از مناطق کوهستانی به سمت مسیل ها و رودخانه های فصلی جاری میشود و اتفاقاً معدن شن و ماسه برای ماسه شویی ها میباشد .
خیسِ تَلیس و منجِلو وُ تُکّه زَن = به معنای بسیار خیس شدن در اثر بارندگی های توفانی
شباهنگ و نیما از دزفول نوشته اند:
عفتو و بارون جنگ کنن = آفتاب و بارندگی همزمان
ومن اضافه کرده ام : خونه قوضی مَرِه بورِن = یعنی منزل حاکم شرع عقد کنونه !!
رضا نوشته اند:
تیپی دَحسی (از واحدهای وزن به زبان محلی) رایج تر از تیپی تسی بود.
چَلَد و اُ چَلد هم از واژه های متداول و مرتبط با بارندگی بودند.
توکول (قطعات یا تکه های چوبی که با سیلاب از مناطق کوهستانی می آمد) هم از غنایم اُ کومالی بود که دوستمان ذکر کرده است.
برای تجدید خاطره لووا هم می توانید بروید سر چهار راه 45 متری جلو منزل مرحوم کدخدا عبدل! نزدیک شما باید باشد. یادتان هست چه لووایی بود وسط 45 متری فعلی!؟ روزی که شهرداری آب آنجا را خشک کرد یادم نمی رود.