سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
دل در تب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
بی دست و پا تر از دل خود کس ندیدیم
زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

مجسمه یعقوب لیث صفار

پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ب.ظ
بالا نوشت : در پاسخ به یکی از دوستان منتقد برای ذکر این خاطره باید عرض کنم که خط قرمز های ما مشخصند و بنده هم تا حدودی  به این خط قرمزها واقف هستم . گاهی خاطره ها برای ادخال السرور مومنین و نشاندن یک لبخند بر لبان آنها موجب رضایت حق تعالی است انشاالله 

ناظر پخش : سید مجتبی (پایتخت مقاومت ایران)

بازبینی : مهران موزونی (دیسون)

با تشکر از شورای سیاست گذاری وبلاگ (خودم )

مجسمه یعقوب لیث صفار

(( شاید کم سن و سال ترها ندانند که آن مجسمه یعقوب لیثی که اکنون روبروی پادگان زمینی دزفول گردن فرازی میکند پیش از انقلاب ساخته شد . در ابتدا بنا بود در میدان یعقوب لیث دزفول نصب شود، اینکه توسط چه شرکتی و کجا ساخته شد اهمیتی ندارد آنچه مهم است اینکه مجسمه قبل از اتمام ساخت میدان یعقوب لیث فعلی آماده شد . میدان یعقوب لیث تلی از خاک بود که مجسمه را آوردند. انقلاب به پیروزی رسید و یکی از نمادهای طاغوتی که مورد غضب مردم بود مجسمه ها بودند. مردم آنها را یکی پس از دیگری بزیر می کشیدند لذا هیچ کس جرات نداشت در خصوص نصب این مجسمه حرفی به میان آورد . مجسمه بعقوب لیث را ابتدای جاده شهید آباد (محل میدان مادر فعلی ) که آن موقع بیابان بود روی زمین درازکش رها کردند. سر اسب و نیم تنه فوقانی آن درون جعبه چوبی و بخش تحتانی از جعبه بیرون بود . سالها زیر آفتاب و آسمان خدا، محل بازی بچه ها شده بود . ظاهرا" جنس فلز مجسمه از آلیاژ ارزشمندی است برای همین سارقین تلاش کرده بودند که بخشهایی از آن را کنده و به سرقت ببرند در خصوص دم اسب مطمئن نیستم اما سارقین خوش ذوق!! موفق به جداسازی و سرقت بخش بووووووقِ (ببخشید نمی شود عیان گفت) پیکره ی تندیس شدند . خبرش جوکی بین همشهریان شده و زبان به زبان در شهر میگشت که : فَمیدیهَ؟ (بووووووقا) اسب یعقوب لیثهَ دوزیدِنهَ؟ .
الان هم خبر ندارم که اسب فوق الذکر همچنان بی بووووق است یا خیر ؟ (در عکس هم خیلی مشخص نیست )
نمیدانم بالاخره آیا سارقین دستگیر شدند ؟
آیا شرکت سازنده جبران مافات کرد؟))

مجسمه یعقوب لیث

 

 


۹۲/۰۵/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید سرزمین خاطره ها

نظرات  (۲۳)

۰۱ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۴۴ علیرضا رشنو
من هم یادم هست یکی دوباری که برای بازی آنجا رفتم ، دم اسب را بریده دیدم ، اما انگاری بوق...ش سر جایش بود
پاسخ:
پاسخ: ........
سلام
اول اینکه بدون تعارف باید بگم وبلاگ شما یکی از پر بیننده ترین وبلاگها ست.
این رو از بعضی دوستان خارج از فضای مجازی هم شنیدم که گفتن:
دیدیه سید چه نوشته م وبلاگش.
دوم اینکه این عین جمله شماست که میگین اون کامنت که براتون گذاشتم خط قرمز بوده.(منطقه شرمگاهی اسب را به دلیل بیضی بودن و سنگینی فلز مربوطه ...)
سوم اینکه خط قرمزها باید به تبع سن و جنسیت خوانندگان پستها باشه همون طور که خودتون اشاره کردین در بحث رسانه سانسور برای شبکه یک بیشتر از سایر شبکه هاست چون عموم مردم اون رو میبینن...
تو وبلاگ شما هم که خوانندگان پستهاش فقط بین 40 یا 50 ساله که نیستن که خط قرمزهای مخصوص این سن رو ملاک نوشتن مطالب قرار دادین.
چهارم اینکه همیشه تعداد بازدید هر پست دقیقا برابر تعداد کامنتهای اون پست نیست چه بسا که افرادی این پست رو بخونن ولی کامنتی نذارن که در این پست من به ضرس قاطع عرض میکنم که خوانندگان این مطلب بالای 50 نفر بودن ولی کامنت نگذاشتن.
پاسخ:
پاسخ:
پاسخ: عزیزم من هم به ضرس قاطع به شما میگویم که وبلاگ من یک وبلاگ زپرتیه که بیش از 20 بازدید کننده آن هم همه بالای 30 سال نداره البته بجز تو گلم
سلام
اولا قضاوت بین دو سید بزرگوار(آنهم از یک خانواده) قدری شهامت نیاز دارد.
اما چون امروز دوشنبه است به خود جرأت می دهم و ورود می کنم :
در خصوص انتخاب کلی سوژه از سوی گ گ آرَضا نظری نمی دهم اما می توانم اگر سید تمایل داشت یک «ویرایش» برای این پُست پیشنهاد دهم.
الان نمی دهم این پیشنهاد را، مگر اینکه آسدرضا اذن دخول دهد.
بالاخره وبلاگ سادات کم از امامزاده ها نیست و باید اذن دخول گرفت
پاسخ:
پاسخ: صاحب اختیارید گَ گَ
با دلنوشته ای از اسطوره های جنگ به روزم تشریف بیاورید خوشحال می شوم.چند وقتی است که متاسفانه اینجوری شده آدرس وبلاگ را می نویسم ولی ثبت نمی شود http://www.montazer1415.blogfa.com/
سلام سید
این دزدی بر دزدی سه هزارمیلیارد شرف دارد. چون دزد اسب یعقوب خان فقط به اسب جوابگوست. فوقش می آورد و پس می دهد. کاش همه دزدها اینجوری باشند.
سلام با مطلبی با نام
شیعیان به پا خیزید بروزم
خوشحال میشم اگه حقیر رو از نگاه گرمتون بی نصیب نذارید.
پاسخ:
پاسخ: چشم گلم
سید جان یادم رفت بگم اگه از نوشتم ناراحت میشین معذرت میخوام.
در ضمن وقت کردید یه سری هم زن ور مو خوشحال بووم.
یا حق.
پاسخ:
پاسخ: نه عزیزم گفتم که ناراحت نشدم.
سلام
سید جان منم معتقدم که وارد خط قرمز شدید.
همین که گفتین .......همین که گفتین تو عکس مشخص نیست که تنها جای نامشخس اسب تو عکس.....نشه.
سید جان به هر قیمتی نمیشه دوستان رو خندوند.
بنده تو دوران دانشجویی یه خاطراتی دارم که بی ادبی ولی اگه بزنم تو وبلاگم مطمئن باشید که از خنده روده بر میشین.
اگه هدف خندوندن دوستان باشه خوبه ولی باید توجه کنید که توی رسانه جمعی همه چیز رو نمیشه گفت.
شما اگه هدفتون خندوندن دوستان بوده که مطمئنا اینطور بوده بهتر بود برای همون دوستان این مطلب به صورت کامنت خصوصی و با سانسور کمتر ارسال میکردین که هم جذابتر باشه هم موادبانه تر.
پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم
اول اینکه اگر خودت رو معرفی نمیکردی هم میدونستم که خودتی از همان کامنت خصوصی اولی متوجه شدم .
دوم : این کلمه ایی که در کامنت آوردی که من حذف کردم خط قرمز بود من این کلمه رو بکار نبرده ام اگه کامنت تو رو دست نخورده تایید میکردم خط قرمز بود . گرچه در خصوص اندام های تناسلی حیوانات خط قرمز به آن شکل وجود ندارد .
سوم : عزیزم جوری نوشتی رسانه جمعی هرکی ندونه فکر میکنه منظورت روزنامه واشنگتن پست یا روزنامه لومونده !!! یه وبلاگ زپرتی که حد اکثر هر پستش 10 یا 15 بازدید کننده داره رسانه جمعی محسوب میشه ؟
چهارم : گلم خط قرمزهای شما هم در سن 40 یا 50 سالگی عوض میشن مطمئن باش
پنجم : عزیزم در رسانه ها قانونی حاکم است که سطح فراگیری جمعیتی محدودیت ها رو تعیین میکند شما ببین فیلم های سینما به اندازه فیلم های تلویزیون محدودیت ندارد حتی در حیطه محدودیتی شبکه های مختلف رسانه ملی هم تفاوت دارند چرا که مثلا شبکه اول از شبک 3 محدود تر است چون شبکه اول سراسری تر و فراگیر تر است .
ششم : بحث کردن در خصوص این موضوع در حیطه تخصص آقای موزون است که باید از ایشان استعلام تخصصی به عمل آوریم تا موضوع مشخص شود چون ممکن است من اشتباه کرده باشم .آقای موزون در امر رسانه دستی بر آتش دارد .
هفتم : گلم چرا من باید ناراحت شوم . خوشحال هم میشوم چون چالشها عامل پیشرفت هاست .
ممنون که قبول کردید وحذفش کردید. با دلنوشته ای از اسطوره های جنگ به روزم تشریف بیاورید خوشحال می شوم.
پاسخ:
پاسخ: من آدرس شما رو ندارم !!!!
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۵ یار شیرین سخن
سلام
با طرح یک پرسش منتظر نظر حضرت عالی هستم
با عرض سلام. در راستای عمل به رهنمودهای امام امت در خصوص ترویج فرهنگ مطالبه گری صحیح و برای اینکه فتح بابی باشد بر امر به معروف مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه حرکت مسئولان در مسیر خدمت به جامعه خواهشمند است در صورت صلاحدید، لینک مطلبی که در سایت «دیسون» مبنی بر پیشنهاد به جناب آقای مهندس پاپی زاده نماینده مردم شریف دزفول میباشد را در وبلاگ خود قرار دهید. در صورت امکان این درخواست را در وبلاگها و سایتهای دیگر انتشار دهید. ان شا الله این حرکت لبیکی به خواسته ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مد) و موجبات رضایت حضرت ولی عصر (عج) باشد.
سلام

مطمئن هستین من خودم رو معرفی کنم کامنت عمومی هم برام میذارین ؟

==============

نه دوست عزیز منظورم کامنت عمومی بود .


پاسخ:
پاسخ:
ممنون از لطف شما
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۵۰ یاسر قربانی
سلام
خاطره ی جالبی بود.
یعقوب لیث از ایران و ایرانی در برابر جسارت اعراب محافظت کرد ولی متاسفانه نتونست از .... اسبش در مقابل حمله ی دزدان هم وطن محافظت کنه
یـــــــــــ زهر ـــــــــــــاعلی(ع)
پاسخ:
پاسخ: ممنون یاسر جان
ضمنا" مطلب پست الفبای ابداعی خیلی زیبا بود .

پست بار الها ما معجزه میخواهیم !!! هم خیلی قابل تامل بود .

التـــــماس دعا . یا علی .


پاسخ:
پاسخ: ممنون
سلام آقا سید رضای عزیز . خیلی مطلبتون جالب و خوندنی بود .
بعد از این همه وقت که اومدم با اینکه از خوندن پست قبلیتون دلم از حال رفته بود و حالم داشت بد میشد ، کلی از این مطلب بامزه تون خندیدم ولی این رسمش نیست که دیگه برای من کامنت عمومی نمیگذارین ها !!!!
یادتون باشه !

پاسخ:
پاسخ:
پاسخ: سلام دوست عزیز ممنون از لطف شما .
جمله آخرتون رو متوجه نشدم . کامنت عمومی ؟ شما وبلاگتون رو معرفی بفرمایید بنده کامنت عمومی هم میذارم . یا نکنه منظورتون پست عمومیه ؟
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۸ رهسپارقدیمی
سلام
با مطلبی برای سالروز ورود آزادگان بروزم .
پاسخ:
پاسخ: سلام چشم حج مصطفی
احسنت..
احسنت..

آفرین..

۲۶ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۸ یار شیرین سخن
سلام
خیلی بامزه بود مگه پول این یه تیکه آلیاژ چقدر بوده ؟؟!!!
با پست کنکور کارشناسی به روزم
پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم
باور کن قیمتش رو نمیدونم . یه مدت میگفتند جنسش برنزه !!! صحت و سقمش گردن گویندگان.
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۹ محمدحسین درچین
این هم از خبرهای آنچنانی .
پاسخ:
پاسخ: بعله ..............
سلام.
مطلب جالبی بود. بین خودمون باشه، حدودا هفت هشت ساله بودم که یه شب برای تفریح با فامیل رفتیم بیرون و جایی که انتخاب کردیم کنار مکان فعلی مجسمه یعقوب لیث بود. ما هم کوچیک بودیم با بچه ها چَرِ وَر میکردیم روی سنگی که مجسمه روی اون نصب شده بود. خلاصه بله اونجا کاشف به عمل اومد که اسب بیچاره یعقوب لیث دَسِش مِ دَسِ آقا محمد خان قاجارَه. البته باید این نکته رو هم اضافه کنم که قدیم اسبهای نر جنگی سواره نظام رو برای اینکه شیطونی نکنن و آروم باشن به سرنوشت آقا محمد خان قاجار دچار میکردن و در نتیجه وضعیت فعلی اسب بی نوا به واقعیت نزدیکتر هست.
پاسخ:
پاسخ:
سلام ممنون از حضورتان ......
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۲۷ رهسپارقدیمی
سلام آقا سید
با عرض پوزش ! ابتدا قرار بود این مجسمه در فلکه یعقوب لیث اول جاده شوشتر نصب شود و مدت ها جعبه چوبی آن جلوی تراض موتور رها شده بود و قبل از انقلاب بعضی ها چند تخته ای از آن کنده بودند و دمش راهم در دوران انقلاب بریدند ! گاهی ما آنجا بازی می کردیم . اما اینکه چه کسی گ ... اش برده ؟ اَ خودش وو پرسن .
پاسخ:
پاسخ: سلام حج مصطفی بله درسته . من در مورد دمش مطمئن نبودم .اما ......
سلام سید
به هیچ دست نزنید تا پلیس بیاد کروکی بکشه.
پاسخ:
پاسخ: سلام مهندس چشم .
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۲۶ امیرابراهیمیان
سلام سیدجان.تا آنجا که یاد دارم دم اسب را دزدیده بودن.اما یه یه اقده دونم اسب یعقوب لیث چاربائیه(مادیان است).اما انشاالله ار بیدم زنده شنبه که رفتم سر کار وا روم بینم اخیر اسب یعقوب لیث چاربائیه یا اسب اسبیه.
پاسخ:
پاسخ: سلام حج امیر
نه برار مادیان نیست من خودم .......یادمه بود ....