تقدیم به روح پر فتوح شهید والا مقام غلامعلی قنادان
خانواده شهید غلامعلی قنادان از آبادان یا خرمشهر به دزفول آمدنده بودند . من در کلاس با او آشنا شده بودم
خیلی آرام بود. مهرماه ۵۹ با شروع جنگ بجای کلاس هر کس گوشه ایی برای خدمت پیدا کرده بود . در
مهر ماه ۶۰ فرصتی پیدا شد تا تحصیلات نا تمام را ادامه دهیم گفتند بخاطر امنیت ، دبیرستان طالقانی را به
محل دانشسرای مقدماتی واقع در پشت قبرستان بهشت علی انتقال داده اند . حدود اسفند ۶۰ بود که همه
خود را برای عملیات فتح المبین آماده میکردند. آن روز ریاضی داشتیم سکوت کلاس با چند ضربه به شیشه
در هم شکسته شد در که باز شد شهید غلامعلی قنادان بود از دبیر ریاضی* اجازه خواست به او یک دقیقه
فرصت دهد تا برای اعزام به جبهه از همکلاسی های خود خدا حافظی کند. هیچکس تصور نمیکرد که دبیر این
اجازه را به او ندهد علی اجازه نیافت با همکلاسی های خود خدا حافظی کند اما در نگاه آخرش علاوه بر خدا
حافظی حرفهای زیادی نهفته بود . علی با نگاه ، خدا حافظی کرد و رفت . رفتنی بدون صدا حتی کمتر از
صدای بال پرندگان . شهید قنادان از سبقت گیرندگان فتح المبین بود .
روح بلندش قرین رحمت واسعه الهی باد
*دبیرریاضی از طرفداران یکی از گروهکهای معاند بود
از چپ به راست نفر دوم نشسته شهید علی قنادان