چهارشنبه سیاه دزفول
چهارشنبه سیاه دزفول
تقدیم به روح مطهر شهیدان انقلاب دزفول خصوصا"شهیدان عبدالرحمان توفیق و عزیز کوچک زاده روز سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷محمد رضا پهلوی از ایران فرار کرد. مردم دزفول مانند سایر شهرها به خیابانها ریختند و با جشن و پایکوبی مجسمه شاه را پایین کشیدند. بین هم شیرینی تقسیم میکردند و اتومبیل ها بوق زنان خوشحالی خود را ابراز میکردند. مردم بطرف ارتشی ها و تانکهای مستقر در چهاراه ها خصوصا چهار راه شریعتی رفته و با اهدای گل و شیرینی و پرتقال درجه یک دزفولی ارتشیان را در آغوش گرفته و شعار میدادند:ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست . روز بعد یعنی چهارشنبه ۲۷/دی ۵۷نیروهای ارتش از تیپ ۲ زرهی این شیرینی را به کام مردم تلخ کردند. آنها با حمله به شهر تانکها را حتی به خیابانهای فرعی هم آوردند تیر بارهای کالیبر ۵۰ مرتب مردم و ماشنیها و خانه ها را به رگبار می بستند هرکه و هر چیز را میدیدند به رگبار می بستند. در این روز تعداد زیادی از مردم شهید و مجروح شدند شهیدان عبد الرحمن توفیق و عزیز کوچک زاده از شهدای این روز هستند . همان شب یا شب بعد خانواده های خود را با وضع اسفبار حجاب به داخل شهر آوردند و ضمن دادن شعارهای موافق با شاه به پشتوانه اسلحه شوهرانشان به غارت مغازه ها پرداختند یکی از مغازه ها که به طور کامل غارت شد مغازه لباس فروشی آقای دبیری در چهار راه سی متری بود . آنها در جواب مردم شعار میدادند : ارتش برادر نمیشه با پرتقال خر نمیشه !! چند روز بعد با آرامش نسبی شهر شهدای فاجعه تشیع شدند . واقعه ایی که در خاطرمن نقش بسته این است که ما در منزل روی کف اتاقها خوابیده بودیم زیرا پنجره های رو به خیابان را هم با کالیبر ۵۰ مورد هدف قرار میدادند . با رفتن تانکها به خیابان که آمدم یکی از برادران عشایر لر را دیدم که جلو حمام امید در خیابان کارون دست نیمه قطع شده اش را محکم گرفته بود و مرتب میگفت : افشار افشار... منظورش بیمارستان افشار بود.