دِگه لِک هِل تا گَهَ
دو نفر کنار رود خانه نشسته بودند که ناگهان جسم سیاهی وسط رودخانه پیدا شد . اولی گفت : عبد علی جون خودوم خیگ روغنیه !!!(عبدالعلی به جان خودم مشک روغنیه) . دومی بی معطلی در آب پرید و یه سرعت خودش را به جسم سیاه رساند نزدیک آن که رسید متوجه شد جسم سیاه خرس سیاهی است که فقط سرش از آب بیرون است . بنده خدا تا آمد بجنبد و فرار کند خرس گردنش را گرفت . بیچاره زیر دست خرس دست و پا میزد و مرتب سرش زیر آب می رفت و مشتی آب میخورد و بیرون می آمد . دوستش که کنار رودخانه بود و اوضاع را زیر نظر داشت فریاد زدحسنعلی عَزهِ گِرات لِکِ خیگهَ هِل خو اُ بُردِت!!!! ( حسنعلی الهی عزادار بشی خب مشک رو ول کن داری خفه میشی ) بیچاره در حالی که سرش را از آب بیرون آورده بود تا نفسی تازه کند به سختی فریاد زد : عبد علی بُخدا مو لِکِ خیگهَ هِشمهَ خیگ لِکِ مُنهَ نَمهِلهَ!!! ( عبدالعلی به خدا قسم من مشک رو ول کردم مشک منو ول نمیکنه ).
این داستان زبان حال بنده حقیر سراپا تقصیر است . همه چیز را در مورد این اتفاقات وبلاگ میدانم در لباس دوست و دشمن می آیند . و از این بازی احتمالا لذت وافری میبرند. البته من از لذت بندگان خدا بدم نمی آید که خودش باعث خشنودی پروردگار است . اما واقعا" مانده ام چه کنم ؟؟ شما بفرمایید چه کنم . اگر بمانم با این بازی چه کنم؟ ( که رنجش برایم زیاد است چون بنده خدا دشمن دشمن هم نیست و احتمالا از این بازی خوش خوشکش میشود چون احساس میکند کسی متوجه نمیشود که چه میکند ) و اگر نمانم دوستان همه از استقامت و پایداری سخن میگویند و حق هم دارند . از بردن آبروی افراد هم ابا دارم و کلا اهل رسوا کردن نیستم . پس به این همشهری با زبان دوستی میگویم : دِگه لِک هِل تا گَهَ . و از دوستان محترم و عزیزم میخواهم بفرمایند در صورتی که این عزیز ول نکند من چه کنم ؟؟
آخرین کامنتش را بخوانید ( توهین هایش را ول کنید به منطقش دقت کنید ):
اگر خودت می ری درووسی افتیدیه که وبلاگته بندی به مو ربطی نداره اگر خودت حوصله ندوری به مو ربطی نداره اگر نتری چی نویسی به مو ربطی نداره هه یک / مو نو تو سنی ازمو گذشته وقتی کسی مثلی بزنه بگوون می تخمر برشته دوما سنگ ریزه مگرد ( مرده می گور لرزیده) مثلیه ار لف بچه کچکون تا گفتن عنگره به کنگره بزنی زیر گریوه به مو ربطی نداره هی فلسفه بوفی بکنی که شهید زندس مورده نی و حی و ... ای چیا هیچ ربطی به بحث ندارن مو هم هنه قبول داروم بحثی هم سرش نی شلیتوم به پلیتوم مزن مو گفتمت وقتی مخی خاطره تعریف کنی یا چی مگو یا کامل گووش ای خاطره نه که گفتی هنون که چن مونو تونن دوننش و دونن که ای شخص آ احمده اما وقتی اسمشه نمبری یعنی نخی کسی دونسش بووه ار سی جونون بگویی که وا دونسسه بوون ار سی گپون بگویی که دونن په ا چه اسمه نمیوری ؟ چا آ احمد خبطی کورده اوسون که ایسون اسمش نوا آیه ؟ ای مثال دکترسنگری وقتیه که کسی خطایی کورده بووه آ احمد که خطایی نکورده هه دو / تو ورسیدیه بی نگفت وبلاگه بسیه کله بگویی توهین بیسه ور مو توهین بیسه ور شهیدون مخن سرم برن مخن کشنوم مخن فلان مخن بهمون ای کارا بعیدن ا تو مو ایطور گفتمت؟ لاطائلات یعنی حرف بیهوده وجدانا این خاطره که تعریف کوردی به در کی بخوره؟ چه روشنگری مخی انجام دهی؟ خاطره که معلوم نی مال کیه و چه کسی بیده و کلش یه جمله است به درد کی بخوره؟ تو اگر خاطره دوری که دونوم دوری خوب هم دوری بیو هنه گو ا کسی هم مترس. هه سو/ ای ..........گوه ش پاشه ا می کوشت کشه در تو مثل او نیسی بین تونو او فرق هی او آدم بی هویته زونش درازه اما چی سی گفتن نداره گذشته پر افتخاری نداره اما بلده موره کنه شتری مردم هنه بفهمن اما تو گذشته دوری اما ندونی صاف گویی خاطره دوری اما بترسی ای ترسه ریزش در اَ مو مترس اَ کسی مترس اَ زیر بلیط .......و بووه ..........بیو در مو کاری ورش نداروم خوشه بسسه وسط که گووه مو کسیوم آدم بی ارزشیه اما تو چی سی گفتن دوری هنه گو صاف گو کله گو. ای هم آخرش . دگه خودت دونی و رفیقونت.
من از تو فقط یک سوال دارم : مسلمان اگر اسم کسی در خاطره ایی آورده شود و راضی نباشد چه باید کرد من که به عالم اخری ایمان دارم تو نداری؟