سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
دل در تب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
بی دست و پا تر از دل خود کس ندیدیم
زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

راه شهدا

 

در دهه 60 هجری خورشیدی او به چه می اندیشد ؟

 

بهمن

در دهه 90 هجری خورشیدی شما به چه می اندیشید ؟

سید سرزمین خاطره ها
۲۳ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر

موسی چومبه !!!!

شهید غلامرضا عارفیان نقاش خوبی بود . خط خوبی هم داشت . سال تحصیلی 1357 پس تعطیلی طولانی مدارس با پیروزی انقلاب اسلامی  آغاز شده بود . برای ما بهمن ماه اول مهر بود و سال دوم دبیرستان را شروع کرده بودیم . شهید عارفیان هر روز قبل از شروع کلاس عادت داشت روی تخته سیاه شعری ، مطلبی ، کاریکاتوری ............ می نوشت و چون معمولا نقاشی ها یا شعرها و  مطالب زیبا بودند کسی دلش نمی آمد آن را پاک کند و عموما" توسط دبیر مربوطه پاک می شدند . روزی کاریکاتوری از یک مرد بد قواره روی تخته سیاه کشیده بود که بصورت چمباتمه نشسته بود و از طرز کشیده شدن نقاشی نشان می داد که شخص منفوری است . و زیر آن نوشته بود موسی چومبه ....... !!! آن زمان فقط می دانستیم که از شخصیت های منفور  آفریقایی است اما اطلاعات دیگری از او نداشتیم . تا اینکه چند روز قبل پس از 33 سال تصمیم گرفتم که اطلاعات کاملی از این مرد منفورر از نظر یک جوان  16-17 ساله (شهید عارفیان ) پیدا کنم . موسی چومبه را در گوگل سرچ کردم نتیجه را ببینید :

پاتریس لومومبا (۱۹۶۱ - ۱۹۲۵) سیاست‌مدار و اولین نخست‌وزیر کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (زئیر) بود.

وی رهبر استقلال کنگو از استعمار بلژیک بود. لومومبا با مبارزاتی که از جوانی آغاز کرد، راه را برای استقلال زئیر از بلژیک فراهم کرد و دست بلژیکی ها را از منابع و بانک‌های کنگو کوتاه ساخت؛ ولی پس از مدتی (ده هفته حکومت به عنوان نخست وزیر) بر اثر توطئه سازمان اطلاعاتی آمریکا سیا و استعمارگر سابق کنگو، بلژیک، در طی توطئه‌ای توسط رئیس جمهور وقت کنگو عزل شد و پس از آن متواری گشت. سرانجام سرهنگ موبوتو سه‌سه‌سه‌کو و ژرار سئورت مامور نظامی بلژیک او را در اختیار موسی چومبه، فرمانده جدایی طلبان ایالت کاتانگا قرار دادو به دستور او تیرباران شد. و پس از قطعه قطعه کردن لومومبا و دو وزیر وفادارش آنها را در اسید سولفوریک انداختند و بقایای اجساد را هم سوزاندند.

با خواندن این اطلاعات انگشت به دهان متحیر ماندم چگونه می شود در آن عصر خفقان و نبود اطلاعات و ارتباطات یک جوان دوم دبیرستانی نسبت به جهان زمان خود این همه آگاه باشد !!!! به این می اندیشم که در عصر ارتباطات فعلی ما در هزاره سوم و این همه وسائل  ارتباط جمعی جوانی با این سن و سال پیدا می شود که این همه از مسائل زمان خود مطلع و آگاه باشد ؟. شما چه می گویید ؟؟


 

سید سرزمین خاطره ها
۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۷:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ نظر

سینما سپاه

تا قبل از پیروزی انقلاب دزفول دارای دو باب سینما بود سینما جاوید (بعدا" شد سینما  آپادانا) که در خیابان طالقانی جنب ژاندارمری بود و دیگری سینما تاج که در سال 58 بعلت فراری شدن صاحبش به خارج از کشور به سپاه دزفول تحویل داده شد و با نام جدید سینما سپاه شروع به کار کرد (نام فعلی آن سینما بهمن است ) تا فیلمهای خوب را به نمایش بگذارد . از اوائل سال 1358 سه چهار فیلم برای اکران مجاز شدند که سینماهای سراسر کشور همین سه چهار فیلم را اکران میکردند . فیلم محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) - فیلم تنگسیر - فیلم انقلاب الجزایر و یکی دو فیلم دیگر . من در تابستان 58 به عنوان نگهبان یکی از درب های سالن نمایش بکار گرفته شدم در آن هفته فیلم تنگسیر در حال اکران بود . روزی 4 یا 5 سانس  آنجا بودم .کار به جایی رسید که وقتی صدای قره آپارات برای پخش فیلم بلند می شد حالم بهم می خورد . با شروع فیلم دلم میخواست به اتاق پخش میرفتم و یک مشت جانانه زیر چشم آپاراتچی بیچاره می زدم و فرار می کردم . بالاخره فیلم تنگسیر برداشته شد و فیلم انقلاب الجزایر جایگزین آن شد . روز اول و دوم قابل تحمل بود اما از روز سوم همان آش و همان کاسه شد. ماموریت  در سینما که تمام شد از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم . در ماموریت بعدی وقتی مراکز را برای انتخاب نیرو اعلام میکردند اسم سینما که اعلام شد من گفتم  هر جا بجز سینما !!!! یکی از دوستان گفت : پهَ چِتهَ ؟ بیو رووِم سینما هم فالهَ هم تماشا !!!! گفتم : نَخوم برام فال و تماشاش سی تو !!! گفت : پهَ تو کجا بِرویی؟ گفتم : هر جا که هیچکس نرفت . هفته بعد که دوستم را دیدم ضربه محکمی به کمرم زد و با خنده گفت : سر نَخوَر !!!

 

پی نوشت : بنا بر اطلاعی که یکی از دوستان عزیز و خواننده وبلاگ سرزمین خاطره ها داده اند این سینما جهت بهینه سازی تخریب گردیده اما ظاهرا فعلا خبری از باز سازی و اجرای طرح مذکور نیست . (بنده از این خبر مطلع نبودم لذا از این دوست محترم و دلسوز کمال تشکر را دارم )

سید سرزمین خاطره ها
۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ نظر