سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
دل در تب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
بی دست و پا تر از دل خود کس ندیدیم
زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

22 آذر 56 دزفول یا 19 دی 56 قم ؟؟؟ مسئله این است !!!!

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ب.ظ

این دبیر گیج گنگ تاریخ انقلاب اسلامی این حادثه را ندید !!!!

21 آذر ماه 1356 هجری شمسی مصادف بود با اول محرم سال 1398 هجری قمری . این تاریخ را به خاطر بسپارید چون قبل از قیام خونین 19 دی قم بوده که در هیچ جا از تاریخ انقلاب اسلامی ثبت نشده است .در دهه اول ماه محرم این سال قرار بود در مسجد حضرت امام سجاد علیه السلام  یک روحانی به نام آقای آل اسحق سخنرانی کند شب اول مراسم ، در میان شور و اشتیاق جوانان انقلابی دزفول برگزار شد اما در شب دوم در حالی که مسجد مملو از جوانان پر شور بود از آقای آل اسحق خبری نبود . ساعتی گذشت اما خبری از سخنران نبود . خبری دهان به دهان بین حضار پخش شد مبنی بر اینکه ایشان توسط ساواک دستگیر شده و عامل دستگیری ایشان یکی از شخصیت های مهم دزفول بوده است با انتشار این خبر جمعیت مانند بمب ترکید و  سیل جوانان دزفولی حرکت کردند و با شعارهای کوبنده و در دل تاریک شب از کوچه پس کوچه ها آمدند و به منزل آن شخصیت هجوم بردند. بنده خدا معلوم نبود در منزل است یا نه. خیلی ها سنگ و آجر درخانه ایشان انداختند البته من خدا وکیلی این کار را نکردم چون احساس میکردم تا یک خبر ثابت نشود نمی توان اقدامی انجام داد .خلاصه سیل جمعیت وارد خیابان  قلعه شدند و از میدان امام گذشته و وارد خیابان طالقانی شدند. من دوچرخه به دست همراه شهید غلامرضا صفایی که از همکلاسی هایم در دبیرستان طالقانی بود در میان جمعیت بودم .در طول مسیر شبشه های اکثر بانک ها خرد می شد.جمعیت با مشت های گره گرده مرگ بر شاه گویان به طرف انتهای خیابان طالقانی می رفتند به سینما جاوید (آپادانا ) که رسیدند از قضا یک فیلم مستهجن در حال اکران بود . شیشه هایش که خرد شد تعدادی از تماشاگران فیلم هراسان از سالن بیرون آمدند اما با باران سنگ و آجر روبرو شدند . صدای فریادها که به ژاندارمری رسید ژندارمها با زیرپوش و باتوم و برخی مسلح آمدند و جمعیت را متفرق کردند یکی از آنها دستش را به ترکبند دوچرخه من رساند اما  موفق به گرفتن آن نشد و من موفق به فرار شدم .

دزفول هم این بار مانند جنگ تحمیلی باز هم الف بود اما در هیچ جا این حادثه ثبت نشد و قم استارتر انقلاب اسلامی در قیام 19 دی نام گرفت . چرایش را نمی دانم !!!!

۹۳/۰۹/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید سرزمین خاطره ها

نظرات  (۸)

باید خلیل بود وبه یار اعتماد کرد...................................
گاهی بهشت د ردل آتش فراهم است ! به یادآنانی که در کربلای ۴
علارغم لو رفتن عملیات ، آتش را دیدند وبه تکلیف عمل کردند.
یاد وخاطره انها گرامی باد.
پاسخ:
طیب الله انفسکم

دل تنگ و کلافه‎
چون معتادی بدون مخدر‎
بی قراروسرگردان‎
به هردری میکوبم تا آرام گیرم‎
بی فایده‎
به هرسو می نگرم دلتنگی بیداد می کند‎
بی رحمانه‎
بی اختیارو بی اراده درلابه لای خاطراتمان غرق می شوم‎
دلتنگیم چندبرابر می شود‎
تسلیم می شوم‎
دست ازکارمی کشم‎
تک تک خاطرات را مرورمیکنم‎
وبازدلتنگ ترو عاشق تر‎
آمدنت را آرزو میکنم‎


سلام وبلاگ بسیار جذابی دارید
ممنون میشم به وب منم سر بزنید[گل][گل]
۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۸:۵۰ مهران موزون
سلام سید
انجام وظیفه اس اخوی.
ضمنا بنده لینک مطلب شما را برایشان ارسال کردم اگر بگیرند با خود شما تماس بگیرند.
هرچند امکان دارد بابنده هم تماس بگیرند.
پاسخ:
سلام از ماست گ گ 
لطف عالی مستدام

۲۳ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۷ مهران موزون
سلام سید
من مطلب را از قول شما به معاونت پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی اطلاع دادم.
پاسخ:
سلام مهندس
ممنون . کارت خیلی درسته اگر پاسخی دادند بی زحمت خبر بدید

۲۰ آذر ۹۳ ، ۲۰:۵۱ منصور محمد زاده «ممل زاده»
امام صادق(ع): ای زراره، آسمان چهل روز بر حسین(ع) خون گریه کرد و زمین چهل روز برای عزای آن حضرت گریست به تیره و تار شدن و خورشید با کسوف و سرخی خود چهل روز گریست... و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند.

عاشورا دیگربار ورق می خورد؛ خون و چکاچک شمشیرها و بی آبیِ دریادلان. کاروان غمبارِ اربعین از دیار سراسرْ آشوبگری یزید و از ناسپاسی هایِ پر عذاب شام رسیده است. این قافله با خطبه های اشک بر لب، همه عاشورائیان خود را آورده است به جز رقیّه(س) که نامش رباعی گونه در شام باقی ماند و درخشید. باقی ماند تا مثنوی ها پیشِ مظلومیتش برای همیشه الکن باشند.
اربعین یعنی آه هایِ از سفر بازگشته؛
یعنی داغ های به موطن رسیده.
اربعین گلستانِ ثمردهی اشک های عاشورا است.
التماس دعا

پاسخ:
محتاجیم به دعا
شاهدان عینی راویان صادق تاریخند
پاسخ:
ممنون از حضورتان . 
۱۹ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۰ رهسپارقدیمی
سلام
نام مسجد امام سجاد (ع) است .
درآن شب خاطره انگیز من هم بودم . نگهبان فلکه بنده خدا اصلا نمی دانست ماجرا چیست همینطور هاج و اج مانده بود و ما را نگاه می کرد .
پاسخ:
سلام حج مصطفی 
ممنون اصلاحش میکنم . خدا را شکر یک شاهد عینی دیگر پیدا شد همش استرس داشتم که نکند شاهدم فقط شهید غلامرضا صفایی باشه . حج مصطفی ممنونم
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">