سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

دزفول ! برای آنانی که با زلال رودش سیراب شده اند و پرورش یافته اند در هر نقطه از کره خاکی که سکنی گزیده اند سرزمین خاطره هاست

سرزمین خاطره ها

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
دل در تب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
بی دست و پا تر از دل خود کس ندیدیم
زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

علت ترک شهر توسط مدیران لایق

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ
بالا نوشت :پست جدید مدیر محترم کلک بی کلک  در خصوص مسائل شهری در شهرمان خاطره ایی برای من زنده کرد که برایتان نقل میکنم . این خاطره را به پست جدید جناب مهندس مجیدی راد پیوست میکنم  تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!

اگر اشتباه نکنم در اوائل دهه شصت نرخ یک خط تلفن ثابت در دزفول ۲۵۰۰ تومان بود که بعد از چند سال نرخ آن به ۱۴۰۰۰ تومان افزایش یافت و این در حالی بود که عده زیادی به امید همان ۲۵۰۰ تومان سالها بود که در نوبت بودند . یکی از دوستان نقل میکرد که برای اعتراض به مخابرات رفتم مسئول مربوطه را میشناختم بعد از بحث وجدال فراوان به ایشان گفتم : جناب ..... من یک کارگرم میشه بفرمائید ۱۴۰۰۰ تومان برای تلفن از کجا بیاورم ؟ ایشان هم با عصبانیت گفتند : تو که کارگر هستی تلفن به چه کارت می آید ؟ من هم با خشم فراوان فریاد زدم : چطور تو کوَکِ خَرَکی هستی و رئیس ..... شدی ؟ من تلفن استفاده نکنم ؟

شهر بومی است همه از کودکی یکدیگر را می شناسند اگر بنده خدایی پدرش یک زمانی فلان شغل را داشته اگر امروز به بالاترین مقام علمی هم برسد همان نام روی او می ماند . یادم میآید یکی از پزشکان حاذق را که به مردم معرفی میکردی  مردم میگفتند : دکتر.....؟ این که کُوَک ...... بی باله !!!! خدا خیلی به پرفسور سمیعی رحم کرده که همشهری ما نیست وگرنه مردم میگفنند : پرفسور سمیعی ؟ هان کُوَک  رحمن  کچلهَ بگوویی؟

نمی خواهم  ترک شهر و دیار را توسط مدیران لایق توجیه کنم اما می تواند دلیلی برای توجیه عملشان باشد .

 

 

 

۹۲/۰۷/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید سرزمین خاطره ها

نظرات  (۲۶)

۱۱ آبان ۹۲ ، ۲۳:۱۲ نیما از دزفول
با سلام به آقای موزون و سید بزرگوار عزیزم
ضمن تأکید بر اشتراکاتی که آقای موزون فرمودند ، به عرض برسانم که بنده هم در خصوص اقای احمدی نژاد ان قلتهای زیادی دارم ولی نه در حد هالک - بنابراین به مالک بودن ایشان هم اعتقادی ندارم - به خصوص در دولت دوم ایشان.
همگی موفق باشید و پیشاپیش ایام شهادت سالار شهیدان را به شما تسلیت عرض مینمایم. اعظم الله اجورکم و اجورنا فی مصائب الحسین علیه السلام.
پاسخ:
پاسخ: سلام نیما جان
از ان قلت خیلی رد شده برار . بنده خدا نادانسته با اعمالش مردم را سَر چُلِ سیهَ نشُوند.
۱۱ آبان ۹۲ ، ۲۲:۲۲ مهران موزون
سلام سید
نوشتم halek یهو نخوانی halk
halk یه معنی دیگه میده و امریکاییه واژه اش.
اما بعد..
داداش نیما یه طرفه نیست بلکه فقط وبلاگ نداره.
اماایمیلش برقراره و میتونی باهاش حرف بزنی.
پسر نازنینیه و دلش میخواد مستور بمونه.(یعنی شناسایی نشه)
توی دیسون که نظر میذاره ایمیلش هست میتونی برداری.
شاد باشی گ گ.
پاسخ:
پاسخ: سلام حاج مهران
ممنون میدونم نیما نازنینه . خدا حفظش کنا فقط در این دنیای مجازی پر مجازی!!!
۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۸:۴۷ مهران موزون
سلام بر هردوی گرامیان همشهری (نیماخان و سیدرضای صائبی نیا).
خدمت اخوی ام آقا نیما عرض کنم که «سید» راست میگوید که بنده و ایشان برسر مشی و عملکرد دکتر احمدی نژاد اختلاف داریم. من دکتر را مالک میدانم و سید ایشان را هالِک.
اما این نافی آن نیست که همه ی ما ولایت را دوست داریم.
اینکه برداشت و تعابیر من و شما از فرمایشات حضرت آقا در مورد احمدی نژاد یک چیز است و سید یک چیز دیگر سر جای خود محفوظ.
اما گمان بنده این است که من، شما و سید آنقدر اشتراکات فرهنگی فراوان(من جمله دزفول عزیزمان) داریم که نخواهیم با این اختلاف زاویه سیاسی، خدشه دارش کنیم.
بنظر من ادامه گفتگو و سخن را بر سر اشتراکات و تقویت و ارتقاء آن به پیش ببریم بهتر است.
موافقید؟
پاسخ:
پاسخ: موافقم مهندس . ولی این گَ گَ نیما یک طرفه است برای افراد یک طرفه گاهی حرف در گلویم می ماند و اگر کامنت نگذارد خفه میشوم .
راستی برار این هالک رو خوب اومدی ....
۰۹ آبان ۹۲ ، ۲۲:۵۸ نیما از دزفول
در تناظر یک به یک همچین یه ذره انحراف داشتی !!!
یه خورده برگردیم و بهتر دقت کنیم ابوموسی ها را بهتر میبینیم !
از آقای موزون ( صبغه شنودیش نه دیسونیش ) میتوانید مشاورت خوبی داشته باشید. موفق باشید برادر ارجمند و دلسوز.
پاسخ:
پاسخ: کلمه انحراف را که بکار بردید به یاد جناب اسفندیار افتادم !!!
نیمای عزیز در این مورد بخصوص من و آقای موزون عزیز با هم اختلاف نظر داریم . و ظاهرا" ایضا" با شما هم . اشکال ندارد اختلاف سلیقه است در بصیرت !! و شاید بصیرت من کم است .
۰۸ آبان ۹۲ ، ۲۳:۵۶ نیما از دزفول
ببخشید آ سید !
ولی خیلی مطمئن نیستم که ابوموسی ها به تاریخ پیوسته باشند.
کم اینکه معویه ها و عمروعاص ها به وفور یافت میشوند.
پاسخ:
پاسخ: موافقم نیمای عزیز . ولی خب فعلا قدرتی ندارند . . دیدی ابوموسی وار چگونه با یک کلمه بی فایده (هولوکاست ) خانه خرابمان کرد. فَقیرونهَ سَر چُلِ سیهَ نِشوند؟؟؟؟
یا اشتباه بِکُنُم برار؟
۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۷:۱۹ نیما از دزفول
اگر حکمیت را به امثال مالک اشترها و ابن عباس ها بسپاریم قطعاً همینطور خواهد شد ولی اگر امام را مجبور به حکمیت امثال ابوموسی اشعری نمائیم ، حکماً چیزی بهتر از فرق شکافته شده حق مجسم ، نصیبمان نخواهد شد....
ان شاءالله که حالت دوم رخ نخواهد داد.
پاسخ:
پاسخ: انشالله .
الحمدالله که در این مقطع ابوموسی ها به تاریخ پیوسته اند.
۰۸ آبان ۹۲ ، ۰۱:۵۰ نیما از دزفول
معلومه چند تایی از این گوشی های مشتی کشور دوست و برادر انگلیس !!! را به باد فنا دادی آ سید!
پاسخ:
پاسخ: نیما جان راستش چند بار شده ولی خوبیش این بود که فقط دهنیش میسوخت و دهنیش سه ثانیه تعویض میشد .
در مورد انگلیس که فرمودید کاش ما به عنوان مومن کَیِس اونقدر کیاست داشتیم که سرش شیره می مالیدیم . آی حال میداد . یعنی میشه نیما جان؟
۰۷ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۰ نیما از دزفول
این گوشی GEC را از کجا پیدا کردید و عکسش را گذاشتید توی پستتون !!!؟
گوشی های مشتی بودند - توی برق هم که اشتباه میزدی تا گوشی را بلند نکرده بودی نمیسوخت و فقط زنگ عجیب و غریب میزد و به یوزر پیغام میداد که به برق وصلش کردی !
پاسخ:
پاسخ: سلام نیما جان درسته . یادمه زنگ یکسره میزد تا بفهمیم به برق وصله ولی بیشتر مواقع با خودمون میگفتیم چه آدم خوش شانسی پشت خطه که تا دوشاخه رو زدیم زنگ زد بعد هم پَلهَ می شدیم و گوشی رو بر میداشتیم و بوبین گوشی میسوخت .
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۲۲ محمد مجیدی راد
سلام
تحقیر افراد به خاطر شهرت خانوادگی و یا شغل پدر از رذایل اخلاقی است.
چون در بسیاری از موارد فی المثل پدر آن فرد در قید حیات نیست
مضافا اینکه شخصی تلاش کرده و به جایگاهی رسیده ؛ آیا به خاطر شغل مرسوم پدرش در روزگار گذشته او را آزرد ؟؟
من با شما موافقم یکی از دلایل اصلی مهاجرت مدیران نسل قبل همین موارد بوده
پاسخ:
پاسخ: سلام مهندس ممنون از حضورتان
۰۶ آبان ۹۲ ، ۰۱:۲۸ علیرضا رشنو
سلام سید جان
این امر می تواند دلیل عاطفی نیز داشته باشد
یعنی مردم دزفول حال و هوای قدیم را فراموش نمی کنند
پاسخ:
پاسخ: سلام احسنت به مهندس مثبت اندیش
سلام گ گ
بیو زِیر قُبَّه
پاسخ:
پاسخ: سلام چشم یَ یَ
سلام دایی جان . جاتون خالی نباشه .شرمنده نشد بیشتر در خدمتتون باشیم.
به روزم.

پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم ممنون
سلام حجی
یه سری به گرا بزنید
منتظریم
پاسخ:
پاسخ: چشم حسین جان
سلام سید جان لطفا وبلاگ مسجد حاج صوفی شهرستان دزفول رو به لینک های خودتون اضافه کنید و اگر که امکانش هست به قدیمی های مسجد هم اطلاع بدید
قلمتان همیشه روان!
پاسخ:
پاسخ: سلام هادی جان
آدرستون رو بدید چشم
سلام علیکم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین علیهم السلام
عید بزرگ ولایت بر شما و خونواده بزرگوارتون مبارک
به روزم خوشحال می شم تشریف بیاورید.
پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم چشم . بر شما هم مبارک
۲۹ مهر ۹۲ ، ۲۰:۴۴ سید مجتبی
سلام
به نظر من محکم ترین دلیل برای رفتن مدیران لایق از دزفول قدر نشناسی مردم است.
یکی از آشنایان که خود از نوادگان شیخ مرتضی انصاری بود نقل می کرد: که شیخ هر روز سر جاده اصلی می ایستاده تا وانتی(چار چرخی)، موتوری(سکلی) چیزی از راه بگذرد و او را با خود ببرد به فلان روستای دور افتاده که در مسجدش امام جماعت باشد.
ولی بعد از چند سالی که به نجف عزیمت کردند بزرگترین عالم شیعیان جهان گردیدند.
به نظر شما این چی رو می رسونه ..........................................
پاسخ:
پاسخ: سلام سید مجتبی عزیز
با اجازه شما کامنتت رو کمی دستکاری کردم تا به کسی بر نخوره ............ عیب نداره که ؟
۲۹ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۹ امیر ابراهیمیان
سلام سید جان.بعضی اوقات یادآوری گذشته انسان باعث میشود تا شخص مغرور بخود بیاید که کجا بوده و به کجا رسیده.بقول مرحوم شهید رجایی هر وقت دیدید دارم به خود مغرور میشوم من را یاد آوری کنید که یک زمانی دستفروشی میکردم.اما بنازمت عکس ای گوشیه خوب طوری گیر اوردیه دگه ای گوشیا نی.
پاسخ:
پاسخ: سلام حج امیر برار حجکم مقبول و سعیکم مشکور .
این هم یه حرفیه !! از یه زاویه دیگه .
سلام سید
گل گفتی برادر
هرچند خاندان ما از این حیث مانند ماشین بی رنگ است و تجربه ی شنیدن این زخم زبانها را نداریم اما همیشه از این اخلاق که نیشش شامل حال بعضی از خانواده ها بوده و هست عصبانی و خشمگینم.
همین چندی پیش بود که کسی به من التماس میکرد که کارش را در تهران راه بیاندازم.
نفرش را پیدا کردم و او هم با ادب و متانت پذیرفت که مشکل را حل نماید.
به طرف اطلاع دادم.
گفت : کی میخواهد کار را حل کند.
گفتم فلانی؟
گفت : به اشناسومش..بووَش ...بیده.

پاسخ:
پاسخ: سلام مهندس
آفتاب آمد دلیل آفتاب .
موید باشید برار
سلام.متاسفانه رفتارهای نادرست و زشتی در زندگی تک تک ما دزفولی ها و ایرانی ها وجود دارد که مایه شرم است.نمی شود این رفتارها را کتمان کرد.باید تلاش کرد رفتار های غلط اصلاح شوند .امیدوارم اول از خودم شروع شود.بعد دیگران.یا حق

پاسخ:
پاسخ:
سلام آسید
اگر همه از خودمان شروع کنیم انشاالله اصلاح می شود
سلام حجی
در احادیث داریم که با مغرور باید مثل خودش برخورد کنی. به نظرم دوستتون گناهی نداره و در جواب تحقیر اون مدیر از حاضر جوابی های خاص دزفولی استفاده کرده
راستی آپ نموده ایم در گرا
به قول معروف کلیک رنجه بفرمایید

پاسخ:
پاسخ:
سلام چشم خدمت میرسم
سلام سید! حرفتون درسته ولی الاناین فرهنگ قدری بهتر شده.

پاسخ:
پاسخ:
سلام حاج مسعود الحمدالله
۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۲:۲۹ محمدحسین درچین
با سلام
ترک شهر توسط آنان که فرمودی به هر علتی باشد آدم نباید بر شهرش چشم ببندد و پشت سرش را نگاه نکند بالاخره هر وقت مُرد بَرَش می گردانند .
خدا همه دزفولی ها را بسلامت دارد .

پاسخ:
پاسخ:
سلام حاج محمد حسین بله گفتم دلیل نمیشود اما بهانه ایی است .
عجب!!!!!!!!!!!!!!
سلام عیدتون مبارک

پاسخ:
پاسخ:
چی عجب گلم ؟
سلام عید شما هم مبارک ...................
سلام
من فکر می کنم مشکلات شهرمان دلایل زیادی دارد که این مورد که شما اشاره کرده اید یکی از آنهاست.
عید سعید قربان بر شما و خانواده محترمتون مبارک

پاسخ:
پاسخ:
سلام عزیزم دقیقا .
بر شما هم مبارک................
۲۴ مهر ۹۲ ، ۰۶:۴۸ یار شیرین سخن
بار الها
در جوشش ناب عرفهمقدر فرما آنچه ذبح می شود نفسانیت ما باشد
به پای ربانیت تو....

عید سعید قربان بر شما و خانواده محترم مبارک باد

پاسخ:
پاسخ:
بر شما هم مبارک عزیزم
۲۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۳۱ یار شیرین سخن
یعنی شما فکر میکنید به خاطر اینه که خیلی ازآدمهای مسئول و سرشناس و بزرگ مملکت ما دزفولین و از دزفول زدن بیرون به خاطر اینه؟؟!!!البته منم تا حدودی با شما موافقم چون اکثر دزفولیای این دوره چشم ندارن موفقیت کسی رو ببینن و همینطور یه آدم دزفولی که به جایی میرسه غرور و برتر بینیش اونقدر زیاد میشه که افراد فامیلش رو خیلی پایین تر از خودش میبینه
البته با عرض معذرت از همه چون همه که اینطوری نیستن

پاسخ:
پاسخ:
سلام عزیزم
نه نمیشه اینجوری گفت .